همه چیز شکل بهار است. گنجشک ها آواز می خوانند. خانه به هم ریخته و خالی از فرش است. عطر گوجه پلوی مامان خانه را برداشته. هوای کرمان گرم است. آفتابی است. درخت خرمالو نزدیک به جوانه زدن است. چند روز دیگر خانه مرتب می شود. سین های سفره هفت سین را تهیه می کنیم و باغچه را هرس می کنیم. خودم را در آیینه نگاه می کنم و به امسال فکر می کنم. به امسال که جز دوست داشتنت، سخت و باشکوه دوست داشتنت هیچ نداشت. اگر دوست داشتنت نبود آبان و دی و بهمن و اسفند را چگونه می گذراندم؟ می خواهم دفتر سالیانه سفارش بدهم و اول دفتر برنامه ی امسال را بنویسم دوست داشتن. سخت و باشکوه دوست داشتن. سال نود و نه هر گونه که باشد با دوست داشتن خوب و درست و آرام می گذرد. دوست داشتن من را حفظ می کند. من به دوستی است که زنده ام.
درباره این سایت